سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه، ، برچسبها: مثل شعری عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه، ، برچسبها: حتی در آسمان تیره و ابری هم می توان ستاره پیدا کرد
حتی از دریای خروشان وطوفانی هم می شود ماهی گرفت
اگر آب نیست وآفتاب بی رمق است می توان حتی گل ودرخت را در
حافظه کاشت و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت
تنها باید به چشمهایمان بیاموزیم که زیباییها را جستجو کنند
به گوشهایمان یاد بدهیم که زمزمه های مهربانی را بشنوند
به قلبهایمان هشدار دهیم که جز برای محبت وعشق نتپند موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: کسی آن سوی دیوار دلتنگی هایم گوش ایستاده
اما...چه بهانه ای
وسیع تر از تو و نگاه بی تفاوت وسکوتی بی نهایت
برای ابدی شدن زمستان قلبم؟
پی نوشت ۱:
کجاست قیصر شعر ایران که باز هم برایمان بنویسد که:
"از تمام رمز وراز های ع ش ق
جز همین سه حرف چیزی سرم نمیشود...
ولی...راستی....دلم که میشود!"
پی نوشت ۲:
گاهی ما را چه میشود که تمام رویای ما کسی میشود...که ما تمام رویای او نیستیم؟ تا برای بهانه ای که تقویمم را بی بهار کرد ترانه بسراید موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها:
(( دوستت دارم ))( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند .( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد .( س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی .( ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم .( ت ) : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست .( د ) : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام .( ا ) : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری .( ر ) : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد .( م ) : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی .
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه، ، برچسبها: *به سلامتی لرزش دست های پیر پدر *کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ... میگه : آره .... میگم : بریزمش دور ؟ *به سلامتی مادر... که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره مادره... *ميگن واسه كسي بمير كه برات تب كنه اما مادر من از بچگي تا الان صد بار تب كرد با اينكه من يبارم براش نمردم هزار بار برام مرد. سلامتي همه ي اونايي كه واسه مادرشون مردند. *به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت : اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه ....... * به سلامتي كاغذ كه با اون همه خط و اون همه زخمي كه قلم رو دلش ميذاره ، درد منو تو خودش ميريزه. سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی... انگشت کوچیکه ي عشقمم نیستی. فانوس دریایی نمی چرخه... * به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن... *مرد و زغال مثل همند . مرد يه دستيش مثل سياهي زغال . خشمش مثل قرمزي زغال. سكوتش هم مثل خاكستر زغال. سلامتي مرداي زغالي. *سلامتي اون قوي كه زمين خورد تا اون ضعيف زمين نيفته. * به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره *من و شب و ستاره سه تا باهم رفيق شديم اما هر شب كه نگاه ميكنم يا ستاره نيست يا من. سلامتي شب كه حتي اگه ما نباشيم شبشو با ما صبح ميكنه. موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: موش ازشكاف ديوار سرك كشيد تا ببيند اين همه سروصدا براي چيست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسيده بود و بسته اي با خود آورده بود و زنش با خوشحالي مشغول باز كردن بسته بود. موش لب هايش را ليسيد و با خود گفت : کاش يك غذاي حسابي باشد. اما همين كه بسته را باز كردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه يك تله موش خريده بود. موش با سرعت به مزرعه برگشت تا اين خبر جديد را به همه ي حيوانات بدهد . او به هركسي كه مي رسيد ، مي گفت :« توي مزرعه يك تله موش آورده اند، صاحب مزرعه يك تله موش خريده است مرغ با شنيدن اين خبر بال هايش را تكان داد و گفت : آقاي موش ، برايت متأسفم . از اين به بعد خيلي بايد مواظب خودت باشي ، به هر حال من كاري به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطي به من ندارد. ميش وقتي خبر تله موش را شنيد ، صداي بلند سرداد و گفت : آقاي موش من فقط مي توانم دعايت كنم كه توي تله نيفتي ، چون خودت خوب مي داني كه تله موش به من ربطي ندارد. مطمئن باش كه دعاي من پشت و پناه تو خواهد بود موش كه از حيوانات مزرعه انتظار همدردي داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنيدن خبر ، سري تكان داد و گفت : من كه تا حالا نديده ام يك گاوي توي تله موش بيفتد ! او اين را گفت و زير لب خنده اي كرد و دوباره مشغول چريدن شد. سرانجام ، موش نااميد از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در اين فكر بود كه اگر روزي در تله موش بيفتد ، چه مي شود؟ در نيمه هاي همان شب ، صداي شديد به هم خوردن چيزي در خانه پيچيد . زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوي انباري رفت تا موش را كه در تله افتاده بود ، ببيند. او در تاريكي متوجه نشد كه آنچه در تله موش تقلا مي كرده ، موش نبود ، بلكه يك مار خطرناكي بود كه دمش در تله گير كرده بود . همين كه زن به تله موش نزديك شد ، مار پايش را نيش زد و صداي جيغ و فريادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنيدن صداي جيغ از خواب پريد و به طرف صدا رفت ، وقتي زنش را در اين حال ديد او را فوراً به بيمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وي بهتر شد. اما روزي كه به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسايه كه به عيادت بيمار آمده بود ، گفت : براي تقويت بيمار و قطع شدن تب او هيچ غذايي مثل سوپ مرغ نيست . مرد مزرعه دار كه زنش را خيلي دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتي بعد بوي خوش سوپ مرغ در خانه پيچيد. اما هرچه صبر كردند ، تب بيمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد مي كردند تا جوياي سلامتي او شوند. براي همين مرد مزرعه دار مجبور شد ، ميش را هم قرباني كند تا باگوشت آن براي ميهمانان عزيزش غذا بپزد. روزها مي گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر مي شد . تا اين كه يك روز صبح ، در حالي كه از درد به خود مي پيچيد ، از دنيا رفت و خبر مردن او خيلي زود در روستا پيچيد. افراد زيادي در مراسم خاك سپاري او شركت كردند. بنابراين ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذاي مفصلي براي ميهمانان دور و نزديك تدارك ببيند. حالا ، موش به تنهايي در مزرعه مي گرديد و به حيوانان زبان بسته اي فكر مي كرد كه كاري به كار تله موش نداشتند! اگر شنيدي مشكلي براي كسي پيش آمده است و ربطي هم به تو ندارد ، كمي بيشتر فكر كن. شايد خيلي هم بي ربط نباشد ! موضوعات مرتبط: داستان اموزنده، ، برچسبها:
حتماً برای شما هم پیش آمده در هنگام استفاده چند نفر از یک سیستم نیاز داشته باشید تا فایل و یا فولدرهایتان را از دسترس دیگر کاربران آن رایانه مخفی نمایید پس به ناچار رو به نرم افزارهای مخفی سازی آوردید که در کنار مزایایی که دارند دارای معایبی مثل ایجاد حساسیت در دیگر کاربران
روش مخفی سازی فایلها توسط سیستم عامل داس
فرض کنید میخواهیم فایل khandoon.txt را در درایو L مخفی کنیم
موضوعات مرتبط: کامپیوتر، ، برچسبها: [ 8 / 2 / 1391برچسب:ترفند"ترفندستان "ویندوز, ] [ 1:33 PM ] [ meysam ]
رابطه تاریخ تولد و شخصیت شما
به مثال پایین توجه کنید فرض می کنیم که شما متولد ۸ مهر ۱۳۵۵ هستید.مهر ، ماه هفتم (۷) سال است.
پس:
۲ = ۱+۱ = ۱۱ = ۰+۷+۳+۱ = ۱۳۷۰ = ۱۳۵۵+۷+۸
شماره تولد ۲ است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید .
موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: ادامه مطلب
لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید موضوعات مرتبط: عکس ، ، برچسبها: ادامه مطلب [ 7 / 2 / 1391برچسب:بچه"عکس بچه "کودک , ] [ 2:25 PM ] [ meysam ]
سه چیز در زندگی پایدار نیستند
رویاها
موفقیت ها
شانس
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند
زمان
کلمات
موقعیت
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند
الکل
سه چیز انسانها رو می سازند
کار سخت
تعهد
سه چیز در زندگی خیلی با ارزش هستند
عشق
اعتماد به نفس
دوستان
سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند
آرامش
امید صداقت موضوعات مرتبط: خواندنی ، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |